هنر نقاشی خط
دکتر بتسابه مهدوی
نقاشی خط پدیده ای معاصر در حوزه هنرهای تجسمی است که در سال های اخیر در ایران و برخی از کشورهای اسلامی بروز و ظهور کرده است. گروهی نقاشی خط را تلفیقی از خوشنویسی و خط با نقاشی و گرافیک می دانند و گروهی دیگر نقاشی خط را نوعی خوشنویسی می دانند که در اجرای آن از تکنیک های نقاشی و طراحی استفاده می شود.
برای ارائه تعریفی کامل تر از نقاشی خط می توان گفت ، نقاشی خط به کلیه آثار هنری که عناصر تشکیل دهنده آن ها خط و خوشنویسی است و به صورت مسطح بر روی صفحه و با تکنیک های مختلف اجرا می شوند گویند.
در ترکیب بندی نقاشی خط ها حروف و کلمات در درجه ی اول به منطله ی عناصر بصری به کار گرفته می شوند.
نقاشی خط ، دسته اول :
آثار نقاشی خط که به دست نقاشان پدید آمده و در آن ها حروف و کلمات جایگزین اشکال و پیکره ها شده اند، پدید آورندگان این آثار نقاشی خط ها نقاشان می باشند.
نقاشی خط ، دسته دوم:
آثار نقاشی خط که به دست خوشنویسان پدید آمده و در اجرای این نقاشی خط ها از تکنیک های نقاشی و طراحی یا گرافیک استفاده شده است.
نقاشی خط ، دسته سوم:
آثار نقاشی خط که به دست خوشنویسان خلق شده و در اجرای آن فقط از تکنیک خوشنویسی یعنی قلم و مرکب استفاده شده است. برای مثال می توان از سیاه مشق های میرزا غلام رضا اصفهانی و میر حسین و برخی از آثار خوشنویسان معاصر نام برد.
@Artaesthetics
پدید آورندگان نقاشی خط ، در جستجوی زبان و بیانی همه فهم و جهانی برای هنر خوشنویسی و آثار خویش اند. پدید آورندگان نقاشی خط بر این باورند که می توان با استفاده از دانش بصری و شناخت ویژگی های دیداری و تصویری انواع خوشنویسی و بهره گیری از خواص رنگ ها ، آثاری پدید آورد که بتواند انتقال احساسات و اندیشه های هنرمند به مخاطبانش را فارغ از محدودیت ها و گوناگونی زبان و خط در هر کجای جهان ممکن ساخت.
نقاشی خط از دورهٔ قاجار به طور جدى آغاز مىشود. خوشنويسان اين دوره خط را مىنوشتند بعد کپى مىکردند و داخل آن را رنگآميزى مىکردند و يا گل و بوته مىانداختند. در حقيقت نقاشيخط اوليه ، کتيبه نويسى است.
امروزه ما با شکلهاى متنوع و جديدى از تلفيق خط و رنگ و نقاشى مواجه هستيم و نقاشي خط امروزه رواج بيشترى يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است.
@Artaesthetics
از اولین پیشروان استفاده از نقاشی خط در دوره معاصر؛ رضا مافی است. در واقع رضا مافی کار نقاشی خط را با آشنایی و خوشنویسی سنتی پایه گذارد. رضا مافی با توجه به امکانات خط نستعلیق و شکسته نستعلیق و سیاه مشق های به جا مانده، توانست روشنگر مسیر باشد. رضا مافی با نوشتن بر زمینه ها از جنس و رنگهای متنوع ، نقش و نقاشی را در فضای واحد با خوشنویسی مطرح کرد و به اصلاح نقاشی خط را پایه گذاری کرد.
در واقع در دوران معاصر، نسل جدید خطاطان ، در نزدیکی و تلفیق خط با نقاشی برای بیان اندیشه و عواطف خویش راهی جدید یافتند. آنها غالباً از خط شکسته نستعلیق و یا نستعلیق در کارهای هنری شان با رنگ گذاری آزاد و استفاده از بعضی تزئینات رایج در کتاب آرایی سنتی مانند تذهیب ، آثاری در زمینه نقاشی خط آفریدند.
در نقاشی خط ، اغلب نوآوری در کاربرد رنگ جهت غنای معنای خط نوشته شده و انتقال حس و بیان هنرمند و ایجاد تنوع بصری و جذابیت به کار گرفته شده است. مانند کارهای نقاشی خط اسرافیل شیرچی ، جلیل رسولی و مهدی فلاح و بسیاری از هنرمندان خوشنویسی که رنگ و طرح و موتیف را در کنار خوشنویسی به کار گرفتند و آثار نقاشی خط را خلق کردند.
در واقع عنصر مهم دیگر این کاربرد از خط، همان ویژگی حسّ آمیزی در خطوط اسلامی و ایرانی است.
بطور مثال حسّ آمیزی خط شکسته و کاربرد آن در مفاهیم معنوی ، خیالی و تغزّلی در ارسال پیام بصری ، به تجسم بخشیدن شور و احساس و حرکت به هنرمند در اثر کمک می کند و خوانایی نوشتار را کم اهمیّت جلوه می دهد و بدین ترتیب ، خط در نقاشی خط و یا گرافیک در عین حفظ و تداوم شئونات سنتی در جایگاه هنر دیداری ، خلاقیّت بصری می یابد.
@Artaesthetics
نقاشیخط به معنای ساده آن ، ترکیبی از خوشنویسی و نقاشی است و شیوه ه ای است که مخاطب را با تلفیقی از هنر مدرن و سنتی در دنیای امروز آشنا می کند و هنرمند را در عرصه وسیعی از نوگرایی قرار میدهد تا بتواند با تکنیکهای خلاقانهای که در این مسیر تجربه میکند به نو آوری و شکلگیری این شیوه بپردازد و حتی این شیوه را با رعایت فرم و مفهوم عینی با سبکهای انتزاعی سوق دهد.
ریشههای خوشنویسی را میتوان در شیوههای تفننی خوشنویسی ایرانی مانند خط توأمان ٬ خط متعاکس ٬ خط مسلسل ٬ طغرا و مانند آنها مشاهده کرد و جلوههای پر فروغی از نقاشیخط را در شیوه سنتی گلزار و یا در آثار هنرمندانی از دوره قاجار مانند ملک محمد قزوینی و یا اسماعیل جلایر موجود است اما شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه در نقاشی معاصر ایران خاستگاه اصلی زیباشناسی و نوآوری معاصر، در خوشنویسی و پیدایش نفاشیخط بوده است.
در دوران پس از انقلاب ، خوشنویسی با اقبال زیادی از سوی جوانان مواجه شد آنان در عرصههای مختلف اعم از شیوههای سنتی و یا تلاش برای ایجاد خلاقیتهای نوین با هم به رقابت پرداختند. در این عرصه روند نقاشیخط هم شاهد تجربههای متفاوت و گستردهای شد.
اکنون رشته نقاشیخط در عرصه هنرهای تجسمی ایران جایگاه ویژه ای یافته است و برتعداد خوشنویسانی که به این شیوه مدرن از خوشنویسی روی می آورند ، افزوده می شود تا هنرمندان این رشته توانایی های هنری خود را به همراه قابلیت های هنر خطاطی و نیز نقاشی بهتر به مخاطبان و علاقه مندان هنر نشان دهند.
بررسي ويژگي هاي هنر نقاشي خط
@Artaesthetics
« نقاشي خط » به عنوان مکتبي نوپا و اصيل در هنر معاصر ايران شناخته ميشود. مکتبي که عنصر«خط و خوشنويسي» با تکيه بر وجه تصويرياش ، خمير مايه اصلي آن را تشکيل داده و محتواي آثار در شکل و ظاهر بصري آن نشان داده ميشود. بنابراين خوانا بودن عبارات ، کلمات و جملات هدف اصلي نبوده و هويت بخشي به آثار از عمده دلمشغوليهاي هنرمندان اين مکتب به شمار ميرود.
هنرمندان اين مکتب با رجوع به عناصر هنرهاي سنتي ، تزييني و ديني و به ويژه خوشنويسي و در راس آن قالب «سياه مشق» خط نستعليق ، کتيبه نويسيها ، خطوط تزييني به شکل حيوانات ، مرغ بسملهها ، طغرا نويسيها... در به کارگيري و تاثيرپذيري از آنها ، از هيچ کوششي فروگذار نکردهاند.
نيز استفاده از ابزار و مواد جديد و گوناگون، و همچنين اجرا با شيوهها و تکنيکهاي متنوع و نو ، از ديگر ويژگيهاي بارز آثار اين مکتب جديد ، به شمار ميآيند.
البته در ضمن بايد توجه داشت که نقاشي خط پديده جديدي نيست؛ زيرا تلفيق خط و نقاشي از ديرباز در تاريخ خط نگاري ملل مختلف مشاهده ميشود. به عنوان مثال کاربرد خط در کتيبهها و اماکن مقدس و نيز روى ظروف، مهرها و ... که از قدمت زيادي برخوردارند ؛ اما نقاشي خط به سبکي که اکنون انجام ميشود داراي قدمتى حدوداً سي ساله است.
تاريخ نقاشي خط در ايران از دوره قاجار به طور جدي آغاز ميشود. خوشنويسان اين دوره خط را مينوشتند بعد کپي ميکردند و داخل آن را رنگ آميزي ميکردند و يا گل و بوته ميانداختند. در حقيقت نقاشي خط اوليه ، کتيبه نويسي است.
امروزه ما با شکلهاي متنوع و جديدي از تلفيق خط و رنگ و نقاشي مواجه هستيم و نقاشي خط امروزه رواج بيشتري يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است.
@Artaesthetics
در نقاشي خط هدف در درجه اول ايجاد و ترکيب بندي با فرمهاي زيبا و چشم نواز است مثلاً در خط طغري خوشنويسي وجود ندارد ؛ بلکه هدف ايجاد فرم و کمپوزيسيون بوده و هدف اصلي چه بسا نقاشي خط باشد. يک اثر تصويري زبان خودش را دارد.
در ساختن يک اثر احساسات و کوشش ذهني خالق آن با مهارت در به کارگيرى اشيا درهم ميآميزد و براى ديدن ، نياز به توضيح ندارد. اما هنرمند خوشنويس بايد اطلاع کافي از خط و مراحل خوشنويسي داشته باشد، چون پايه و اساس هنر نقاشيخط خوشنويسي است و بعد نياز به داشتن آشنايي درباره سواد بصري و مبادي آن دارد.
نقاشيخط جرياني ديرينه است که سابقه آن را بايد در اوايل دوره صفوي و حتي قبل از آن جست و جو کرد.
علي رغم نگاه معاصري که به نقاشيخط ميشود، بايد گفت که تاريخ اين هنر به حداقل 500 سال قبل بازمي گردد.
در اوايل عصر صفوي هنرمنداني بودند که از فضاهاي در هم تنيده خط استفاده مي کردند و در کارشان عنصر زيبايي شناختي ديده مي شد. از جمله تکنيک هاي مورد استفاده در آن دوران چپ و راست کردن خط ها و نگارش آيينه اي خطوط بود. بعد از آن هم در دوران قاجار برخي هنرمندان اشکال حيواني را با استفاده از خط ارائه کردند.
@Artaesthetics
در سال 1338 صادق تبريزي ، پنلي سراميکي را طراحي کرد که سه سال بعد در نمايشگاهي مهم در پراگ به نمايش درآمد و از آن به عنوان نخستين اثر نقاشيخط در ايران ياد ميشود ، جريان نقاشيخط سال 1338 توسط اين هنرمند آغاز شد و بعدها در آثار ديگر هنرمندان تکامل يافت.
با اين حال در مورد اين تحليل نگاه هاي ديگري هم هست بر اين اساس که سنت نقاشيخط حاصل ابداع فرد خاصي نيست و از قبل وجود داشته است. البته در اين ميان برخي داعيه خط و برخي داعيه نقاشيخط را براي برخي از آثار دارند ولي در نهايت ميخواهند هويت ملي خود را بيان کنند.»
نقاشي خط معاصر را ميتوان به چند گروه تقسيم کرد.
دسته اول نقاشاني هستند که با تکيه بر مباني نقاشي و بدون اشراف به مباني پيچيده خوشنويسي که قرنها از تدوين آن ميگذرد و توسط بزرگاني چون ابن مقله (قرن چهارم)، ابن بواب (قرن پنجم)، ياقوت (قرن ششم و هفتم) ميرعماد 11-10 هجري قمري به يادگار ماندهاست آثاري را خلق ميکنند.
اين دسته از هنرمندان با استفاده از حرکاتي که در خوشنويسي موجود است نظير قوسها و کشيدهها و يا فونتهاي خط آثاري را خلق ميکنند ولي فاقد عمق و شکوه خوشنويسي است.
صرف نظر از اين که اين آثار تا چه ميزان به عنوان يک اثر نقاشي خط داراي اعتبار است ، به علت عدم آگاهي از انتخاب حروف و کلمات و يا اشکالي که همديگر را قطع ميکنند نظير برخورد صعودهاي مجازي با شمرهها و قوسها و يا مدات و. . . و يا تکرارهاي بيمورد و بعضاً افراطي ، نتيجه کار اثري غيرحرفهاي خواهد بود.
دسته دوم هنرمنداني هستند که به کمک فنون گرافيک آثاري را خلق ميکنند.
اين هنرمندان گر چه به علت استفاده از رنگهاي تخت و يکدست و فرمهاي نسبتاً منسجم آثاري را توليد ولي همچنان به علت عدم آگاهي از حسن همجواري حروف و کلمات - قوت و ضعف در خط - سطح و دور و سواد و بياضها نيز اثري گرافيکي خلق ميکنند که به ندرت ميشود آن را يک اثر نقاشي خط ناميد.
@Artaesthetics
دسته سوم خوشنويساني هستند که پس از سالها تمرين و مطالعه پيرامون خوشنويسي و راز و رمز ديرياب کلمات و حروف و چيدمان آنها در تابلوها آثاري خلق ميکنند.
اين هنرمندان ميتوانند به درستي از ظرفيتهاي پنهان و آشکار خوشنويسي بهره جسته و با کمک حسن همجواري کلمات و حروف ريز و درشت و کشيدههاي تخت و مدات شيب دار و حروف عمودي و افقي و قوس دار و با استفاده از ظرفيتهاي بصري آنها نظير سطح و دور- بلندي و کوتاهي حروف سواد و بياض و رهايي شمرهها در ارسالها آثاري را خلق کنند که علاوه بر تأکيد بر هويت ايراني و شرقي اثري هنري ارائه دهند.»
هنرهاي تجسمي به ويژه نقاشي خط داراي ويژگيهاي خاصي براي ارائه مضامين قرآني هستند.
پرداختن به مضامين قرآني در قالب نقاشي خط ميتواند جلوهاي خاص به اين هنر دهد ، در حقيقت نقاشي خط با مضامين مذهبي تجلي مييابد.
از گذشته تا امروز هنرمندان تجسمي نگاه عميقي به مضامين مذهبي داشتهاند و در حقيقت با پرداختن به اين نوع موضوعات به نوعي آثار خود را ايمن كردهاند. به عبارت ديگر هنرمندان معتقدند كه داشتن آثاري با اين مضامين در كنار ديگر آثارشان بركت اثر آنها محسوب ميشود و تمامي هنرمندان در بين آثارشان به اين موضوعات ميپردازند.
@Artaesthetics
امروز بيشتر کساني که در اين حيطه فعاليت مي کنند به جاي آنکه به نوآوري بپردازند و آثاري از سرخلاقيت ارائه دهند ، به تقليد از گذشتگان افتاده اند. اين امر موجب شده هنر نقاشي خط در سراشيبي سقوط قرار گيرد، چندان که امروز هنرمنداني چون غلامحسين نامي و پرويز کلانتري از کارهاي مارکو گريگوريان تقليد مي کنند زيرا مارکو هنرمندي بود که با استفاده از کاهگل در آثار خود توانست صاحب سبک شود و کارهاي تازه اي ارائه دهد.
اگر در حيطه هنر، هنرمندان سعي کنند از تقليد دست بردارند ، مي توان به بهبود اين حيطه اميدوار بود.
هنرمند بايد سعي کند مثمرثمر باشد. در عين اينکه نمي توان جلوي تقليد را گرفت. تقليد در هر زماني اتفاق مي افتد.
يکي از عواملي که موجب تقليد در حيطه هنر شده اين است که امروز برخي از دانشجوياني که به دانشگاه هنر مي روند ، از ذوق هنري بهره اي نبرده اند و از حيث اينکه مي توان راحت تر در دانشگاه هنر قبول شد به اين شاخه رو مي آورند.
اين مساله امروز مبدل به يک آفت در دانشگاه ها شده است. خاصه در رشته گرافيک اين مساله بيشتر به چشم مي خورد. چنين دانشجويي که نه به هنر علاقه مند بوده و نه ذوق هنري داشته به اين رشته رو مي آورد و فارغ التحصيل مي شود. بعد هم کمي کار ياد مي گيرد و به وسيله کامپيوتر به نقاشي خط مي پردازد و در نتيجه کارهاي نازل ارائه مي دهد ؛ کارهايي که غالبا از کيفيت مطلوبي برخوردار نيستند.»