استاد كوچكيان، نقاش انقلابي، نگار خانه اش را وقف آموزش و ارائه آثار جوانهای محله کرده است.
حسن حسنزاده- انگار لبخند را روي لبهايش حك كردهاند. آرام و مهربان سخن ميگويد. وقتي از روزهاي انقلاب ميپرسيم در قطار كردن خاطرههاي شیريني كه دارد پرهيز نميكند. آغاز بلوغ هنریاش مصادف با روزهاي پر تلاطم حقطلبي اهالي محله در تظاهرات علیه رژیم شاه بود.
انگار لبخند را روي لبهايش حك كردهاند. آرام و مهربان سخن ميگويد. وقتي از روزهاي انقلاب ميپرسيم در قطار كردن خاطرههاي شیريني كه دارد پرهيز نميكند. آغاز بلوغ هنریاش مصادف با روزهاي پر تلاطم حقطلبي اهالي محله در تظاهرات علیه رژیم شاه بود. همين شد كه هنرش مسیر روشن و اصیلی را در پيش گرفت. «احمد كوچكيان» حالا بعد از سالها آموزش نقاشي نمايشگاهش را مكاني براي شناخت استعدادهاي محلهاش كرده است. او هنوز هم به عشق شهدا نقشهاي روي بوم را ترسيم ميكند و ميگويد دعاي خير مادران شهدا روز و روزگارش را پربرکت کرده است.
روايت يك هنر موروثي
احمد كوچكيان نقاش و مجسمهساز باسابقه محله اشراقي از دوران كودكياش ميگويد، از روزهايي كه فعاليتهاي مختلف هنري در دوران مدرسه باعث شد، مسير زندگياش با نقاشي گره بخورد. او ميگويد: «پدرم از شاگردان و دوستان نزديك اسماعيل آشتياني نقاش و اديب برجسته معاصر بود. همين علاقه شديد پدرم به نقاشي باعث شد از همان كودكي با مداد و آبرنگ آشنا شوم همانطور كه ديگر برادرانم هم به واسطه پدر به نقاشي علاقهمند شدند. هروقت بين درسهايم اوقات فراغتي داشتم، كاغذ و مدادي به دست ميگرفتم و شروع ميكردم به كشيدن اجسام و طبيعت اطراف. در همان محيط مدرسه هم دوستاني انتخاب ميكردم كه به فعاليتهاي هنري علاقه داشتند. هر وقت روزنامه ديواري تهيه ميكرديم طراحيها و نقاشيهايش را به عهده ميگرفتم.»كوچكيان كه در محضر استادان بزرگي مانند عباس كاتوزيان و محسن سهيلي نقاشي را فرا گرفته، از تأثير يكي از دوستانش ميگويد: «در دوران جواني با دوستي به نام «رحيم نوه سي» كه امروز از نقاشان برجسته كشور است آشنا شدم. نقاشيها و سوژههايش با همه نقاشيهايي كه تا آن روزديده بودم فرق ميكرد. همين آشنايي با او بود كه تحولي در نگاهم به نقاشي ايجاد كرد، آن زمان بهطور جدي تصميم گرفتم، هنر نقاشي را بهطور جديتري ادامه دهم.»
خاطره تکثیر عکس امام
احمد كوچكيان در ايام پيروزي انقلاب اسلامي هم يكي از جوانهاي فعال محله بود. او از هنرش براي حضور در راهپيماييهاي انقلابي استفاده ميكرد. آن روزها دست هر كدام از بچههاي مسجد محله عكسي از امام(ره) ديده ميشد كه به دست نقاش چيرهدست اما جوان محله طراحي شده بود. كوچكيان در اينباره ميگويد: «هنوز انقلاب به پيروزي نرسيده بود و نيروهاي شاه با هرگونه فعاليت انقلابي برخورد شديدي ميكردند. به ياد دارم به همراه تعدادي از بچههاي مسجد محلهمان، تئاتري با مضمون انقلاب در مسجد محله اجرا كرديم، در ميانه اجراي تئاتر بوديم كه مأموران وارد مسجد شده و ما را دستگير كردند. پس از پيروزي انقلاب همان تئاتر نيمهتمام را مقابل سفارت آمريكا دوباره و اينبار بدون هيچ دغدغهاي اجرا كرديم.» كوچكيان مكثي ميكند و ادامه ميدهد: «چهره امام خميني(ره) يكي از آن طرحهايي بود كه آن روزها هم علاقه زيادي به طراحي كردنش داشتم. وقتي ديگر بچههاي مسجد اعلاميههاي امام(ره) را تكثير ميكردند تا ميان مردم پخش كنند، من هم در گوشهاي از مسجد مينشستم و شروع ميكردم به طراحي چهره امام(ره). وقتي كار طراحي تمام ميشد، نقاشيام را با كمك بچههاي مسجد تكثير ميكردم و از اينكه گاهي در تظاهرات تصويري را كه خودم از چهره امام(ره) كشيده بودم در دست انقلابيون ميديدم، شوق خاصي تمام وجودم را در بر ميگرفت.»
طراحي چهره شهداي منطقه 13
احمد كوچكيان معتقد است طراحي چهره 4 هزار شهيد دفاعمقدس شهر تهران، اداي دين كوچكي بوده كه او در برابر ايستادگي آن جوانهاي برگزيده انجام داده است. اگر سري به خانوادههاي شهداي منطقه بزنيم، امضاي احمد كوچكيان زير تابلوي چهره شهيدشان ديده ميشود. خود او درباره هدفش از اين كار ميگويد: «در ايام دفاعمقدس بهعنوان مستندساز در جبههها حضور داشتم و از نزديك رشادتهاي جوانهاي كشورم را ميديدم و در ذهنم ثبت ميكردم. وقتي هر كدام از آنها به شهادت ميرسيدند انگار تصوير چهرهشان در ذهنم نقش ميبست. وقتي جنگ تمام شد و شهرداري هم ديدار از خانوادههاي شهدا را در دستور كارش قرار داد، با كمك امور ايثارگران مناطق مختلف شهرداري، تصوير چهره بيش از 4 هزار شهيد تهران را طراحي كردم و به دست خانوادههايشان رساندم.»كوچكيان طراحي چهره اين شهدا را زكات هنرش ميداند و ميگويد: «مي توانم بگويم در بيشتر اين موارد هم هيچ چشمداشت مالي نداشتم، و از درآمد نگارخانهام براي طراحي اين تابلوها استفاده ميكردم. همين كه مادر شهيدي با ديدن تصوير جديدي از پسرش اشك شوق ميريخت برايم كافي بود. اين روزي و بركت زندگي من بود.»
نمايشگاه رايگان براي علاقهمندان نقاشي منطقه
در كارنامه هنري احمد كوچكيان كه سال 1382 نشان درجه يك هنري را كسب كرد، دبيري نقاشي 4 دوره جشنواره شمسه و برگزاري بيش از 17 نمايشگاه خارجي و حضور در جشنوارههاي متعدد داخلي و خارجي ديده ميشود. اما آنچه كه اين روزها و با گذشت نزديك به یک دهه از تأسيس نگارخانه خصوصياش در محله اشراقي، فعاليتهاي هنري او را منحصربهفرد كرده است، ميدان دادن به نقاشها و هنرمندان جوان است. او فضاي نگارخانهاش را بهطور رايگان در اختيار نقاشان جوان محلهها قرار ميدهد تا آنها هم فرصتي براي نمايش و فروش كارهايشان داشته باشند. کوچکیان ميگويد: «هميشه دوست داشتم، نگارخانهاي تأسيس كنم تا علاوه بر نمايش آثارم، فرصتي براي نمايش كارهاي هنري جوان علاقهمند به نقاشي ايجاد كرده باشم. بسياري از شاگردانم خودشان امروز از استادان نقاشي هستند و در سراهاي محلههای منطقه و ديگر مناطق تهران نقاشي را به جوانهاي علاقهمند آموزش ميدهند. وقتي هر كدام از آن جوانان علاقهمند به مرحلهاي ميرسند كه آثارشان قابليت نمايش پيدا ميكند، با همكاريسراهاي محله، نمايشگاهي با موضوعي خاص در نگارخانهام افتتاح ميكنم تا آثار علاقهمندان به نقاشي در معرض ديد اهالي محله قرار بگيرد.» كوچكيان فضاي نگارخانهاش را رايگان در اختيار هنرمندان جوان قرار ميدهد، شاگردانش ميگويند اگر گاهي درآمدي هم از اين راه نصيبش شده، همه را به خيريههاي مختلف بخشيده است. نقاش باسابقه محله اشراقي دراينباره ميگويد: «ديگر بيشتر علاقهمندان نقاشي در منطقه، نگارخانه كوچكم را ميشناسند و پيگير برگزاري نمايشگاههاي مختلف هستند. حتي آثار بسياري از اين نقاشان جوان هم در نمايشگاه به فروش رسيده و آنها هم انگيزه بيشتري براي ادامه فعاليت هنري پيدا کردهاند. اعتقادم اين است كه بايد نقاشان جوان را حمايت كنيم و اين حمايت بايد از درون همين جامعه هنري آغاز شود.»
امانتي كه بايد به موزه شهداي لبنان برود
احمد كوچكيان سابقه آموزش نقاشي در لبنان را هم در كارنامه خود دارد، او در مدت یک دهه حضورش در اين كشور، به بسياري از جوانان علاقهمند به نقاشي كه در ميان آنها نيروهاي حزبالله هم ديده ميشود، نقاشي ياد داده، نقاشيهايي كه خودش ميگويد بيشتر مضامينش درباره پيروزي جهان اسلام و آزادي لبنان و فلسطين بوده است. كوچكيان به خاطره جالبي در اين زمينه اشاره ميكند: «سال 1361 بود كه از طريق سفارت ايران در لبنان، آموزش نقاشي به جوانان علاقهمند اين كشور بهويژه اهالي جنوب لبنان و برخي از نيروهاي حزبالله لبنان را هم تجربه كردم. به ياد دارم در يكي از اردوهاي آموزشي كه براي جوانان علاقهمند نقاشي برگزار ميكردم، پسران سيد حسن نصرالله هم از شاگردان من بودند. بومهاي نقاشي را كنار نهري در شهر هرمل چيده بوديم و من از شاگردانم خواستم هر آنچه كه از اين طبيعت پيش رويشان دريافت ميكنند، روي بوم نقاشي كنند. آن زمان سيد هادي نصرالله پسر بزرگ سيد حسن نصرالله تنها 12 سالش بود. يكي يكي نقاشيهاي هنرجوها را بررسي ميكردم و هر كدام تصويري از نهر پيش رويشان كشيده بودند. وقتي نگاهم به نقاشي سيد هادي افتاد، ديدم اين نوجوان تصويري از قدس را در كنار پرچم جمهوري اسلامي ايران كشيده است. همانجا بغضي گلويم را فشرد كه اين نوجوان 12 ساله چقدر در رؤياي آزادي فلسطين اشغالي است.»كوچكيان مكثي ميكند و ادامه ميدهد: «مدتي بعد سيد هادي به شهادت رسيد و من هنوز آن نقاشي را يادگار نگه داشتهام، يكي از آرزوهايم اين است كه بتوانم اثر آن شهيد را به موزه شهداي لبنان هديه كنم.»
شهيدي كه به خاطر نقاشي چهرهاش از من تشكر كرد!
«ايام دفاعمقدس هر وقت قرار بود شهيدي در منطقه ما تشييع شود اگر از تشييع پيكر آن شهيد باخبر ميشدم، عكسش را از خانواده شهيد گرفته و چهرهاش را طراحي ميكردم. همه اين كارها همان شب قبل از تشييع انجام ميشد. در اين ميان اما طراحي چهره يك شهيد هنوز هم از خاطرم نرفته است. خبر شهادت فرزند يكي از دوستان مادرم در محله پيچيد و من هم از اين طريق چهره آن شهيد را طراحي و به دست خانوادهاش رساندم. تا مدتها هر وقت مادر شهيد، به مادرم ميرسيد برايم دعا ميكرد و ميگفت اين تصوير چقدر زنده است، هر وقت به آن نگاه ميكنم، انگار پسرم روبهرويم نشسته و هنوز زنده است. سالها از آن روز گذشت. جنگ تمام شد و اسراي جنگ تحميلي آزاد ميشدند. يك روز مادر شهيد درحالي كه تابلو پسرش را در دست گرفته بود به خانه ما آمد. در حالي كه جوان بلند بالايي هم او را همراهي ميكرد. در ايام جنگ هيچ نشاني از پسرش پيدا نشده و حتي بنياد شهيد هم احتمال شهادتش را بيشتر تشخيص داده بود. يك روز وقتي اسراي جنگ تحميلي آزاد ميشدند او هم از بند بعثيها آزاد شده و به وطن برگشته بود. بعدها مادرش برايم تعريف كرد وقتي پسرم به خانه برگشت و نقاشي چهرهاش را روي طاقچه ديد، از من خواست تا نقاش اين تابلو را نشانش بدهم. وقتي با او روبهرو شدم من را در آغوش گرفت و از اينكه با اين نقاشي دلتنگي مادرش را كمتر كرده بودم از من تشكر كرد. هنوز هم همان نقاشي را روي طاقچه خانهشان نگه داشتهاند.»
نقاشيهايي كه جوان مسيحي را مسلمان كرد
در ميان آثار احمد كوچكيان نقاشيهايي كه مضمون مذهبي و عرفاني دارد، كم نيست. مسئلهاي كه به گفته خودش همواره باعث كنجكاوي بازديدكنندگان غيرمسلمان بهويژه در نمايشگاههاي خارجي ميشود. كوچكيان به خاطره جالبي از مسلمان شدن فردي مسيحي پس از آشنايي با آثارش اشاره ميكند و ميگويد: «سال 1362 بود، زماني كه در لبنان مشغول آموزش نقاشي بودم. آن روزها مديريت گروهي با نام «نور» در اختيار من بود. به همراه هنرجوياني كه گروههاي سني مختلفي هم در بين آنها حضور داشتند، به اردوهاي متعددي در مناطق ديدني لبنان ميرفتيم و من هم شيوههاي خلق آثار هنري از طبيعت زيباي آن مناطق را به آنها آموزش ميدادم. در ميان هنرجويان، جواني مسيحي بود كه با ديدن بعضي از آثار مذهبي و عرفاني به نقاشيهايم علاقهمند شده و در اين اردوها ثبتنام كرده بود. آن دوره آموزشي نزديك به 6 ماه طول كشيد، در همين مدت سعي كردم علاوه برآشنا كردن او به مباني اسلامي، با رفتار صحيح و اخلاقي كه در شأن يك مسلمان شيعه مذهب است، او را بيشتر با اسلام حقيقي آشنا كنم. كار تا جايي پيش رفت كه در روزهاي پاياني آن دوره، به پيشنهاد خودش نامش را تغيير داد.» كوچكيان مكثي ميكند و ادامه ميدهد: «حتي آيتالله سعيدي هم پس از اطلاع از اين موضوع، عكسي از من و آن جوان در كتاب «به سوي نور»كه درباره گرايش مسيحيان لبنان به اسلام بود منتشر كرد و اين ماجرا به اين شكل در اين كتاب ثبت و ماندگار شد».
چگونه نقاشيمان را در اين نگارخانه به نمايش بگذاريم؟
اگر نقاشي ميكنيد و دنبال فرصتي براي نمايش آثارتان هستيد همين حالا هم ميتوانيد با مراجعه به سراهاي محله از تاريخ برگزاري و موضوع نمايشگاههاي نگارخانه احمد كوچكيان به نام (اريك) مطلع شده و اثرتان را در اين نگارخانه به نمايش بگذاريد. نگار خانه اريك در خيابان فتحنايي و نبش كوچه رنجبر تاري قرار گرفته است.
اطلاعات فوری
نام: احمد كوچكيان
سن: 59
محل سكونت: محله اشراقي
استاد كوچكيان در ايام انقلاب چهره امام را طراحي و تكثير میكرد و به دست تظاهراتكنندگان ميرساند. كوچكيان عضو گروه فرهنگي حزبالله لبنان بوده و سالها در اين گروه كار تدريس به انصار حزبالله را به عهده داشته است.
نگارخانه او در محله اشراقي اكنون مكاني براي استعداديابي جوانان هنرمند محلههاي منطقه شده است و او رايگان اين آثار هنري را به نمايش عموم ميگذارد.
منبع: همشهری محله