جستجو در مقالات
مقالات
هنر دورریز

هنر دورریز

#دکتر_بتسابه_مهدوی

@Artaesthetics           

شروع استفاده از مواد آماده و دورریز را می‌توان به کوبیست‏ها نسبت داد و پس از آنها داداییست‏ها که متاثر از جنگ جهانی دوم بودند.

آنها با زباله آثاری را خلق کردند تا تعریف هنر را به چالش بکشانند و هر چه به قرن بیست‏ و‏یکم نزدیک می‏شویم این دغدغه‏های زیست محیطی است که هنرمندان را بر آن داشته تا توجه همگان را با ارائه آثاری که مواد اولیه‏ شان زباله است، به آلودگی‌های محیط زیست معطوف کنند.

 

 Junk art هنریست که از مواد بی‏مصرف، دور ریزها و ضایعات؛ که اغلب فلزات و ماشین‏آلات از رده‏ خارج را شامل می‏شود؛ ساخته می‌شود.

اصطلاحJunk art  به نیمه دوم قرن بیستم میلادی برمی‏گردد. اصطلاح Recycled Art بسیار جوان‏تر است و این اصطلاح نیز به تمامی دست‏ساخت‏هایی که مواد اصلی آنها زباله است، نسبت داده می‏شود و نمی‏توان فرق زیادی بین این دو اصطلاح قائل شد.

 

در پی گیری هنر آفرینش با زباله، به اصطلاحاتی چون:

Junk art, Trash Art, Rubbish art, Garbage art, Refuse art, litter Art, Salvage Art, Recycled Art

 

بر‏می‏خوریم که هرچند این لغات اختلاف معنایی کمی با هم دارند؛ ولی همگی به معنای زباله بکار می‏روند؛ و در این میان، اصطلاح Junk art به عنوان شاخه‏ای از هنر، ریشه تاریخی دارد و قابل پی گیری است.

 

بهترین راه پیگیری هنرهای ساخته شده از زباله، جستجوی هنرمندانی باشد که در این زمینه بطور خاص فعالیت داشته‏اند، که اغلب مربوط به صد سال اخیر می‏باشند.

 

تعریف آشغال

 

از آنجایی که در هنر بازیافت وJunk art از زباله استفاده می‏شود؛ قبل از پرداختن به این دو مفهوم، خوب است بدانیم به چه چیز زباله یا آشغال می‏گویند.

 

به مجموعه موادی که ناشی از فعالیت‏های انسان و حیوان که معمولا جامد بوده و به‏ صورت ناخواسته و یا به علت غیرقابل استفاده بودن، دور ریخته می‏شوند، زباله می‏گویند و آشغال به قسمت فساد ناپذیر زباله (بجز خاکستر) گفته می‌شود.

آشغال در زباله معمولا شامل کاغذ ، پلاستیک ، قطعات فلزی ، شیشه ، چوب و موادی از این قبیل می‏شود.

@Artaesthetics           

در فرهنگ معین و فرهنگ پیام فارسی دکتر اختریان، آشغال به "هرچیز دور ریختنی" معنی شده است.

 

با توجه به این تعریف‏ها، زمانی که مواد تشکیل دهنده اثری را زباله معرفی می‏کنند، انتظار می‏رود موادی که در اثر مشاهده می‌شود ، دورریختنی به حساب آیند و کارایی معمول خود را از دست داده باشند.

 

آفرینش های متفاوت با زباله

 

هنرمندان معاصر با رسانه‏های مختلفی ، ازجمله نقاشی ، مجسمه‏سازی ، پرفورمنس ، چیدمان ، معماری ، صنایع‏دستی ،

طراحی لباس ، بدلیجات ، مبلمان و... از زباله به عنوان مواداولیه در ساخت اثر خود بهره برده‏اند ؛ که گاه در پی نمایش اعتراض خود به اوضاع اجتماعی یا صنعتی بوده‏اند و گاه دغدغه‏های زیست‌محیطی خود را پی می‏گرفتند و یا دورریزها را وسیله‏ای ارزان و در دسترس برای خلق آثار خود می دیدند.

 

Junk art

 

هنری که از مواد بی‏مصرف ، دورریزها، ضایعات و آشغال‏های بی‏ارزش ساخته شده باشد.

( آزبون، چیلورز194) نام Junk art را برای نخستین بار لارنس آلووی منتقدهنری ، در سال 1961 به‏ کار برد و سپس برای آثار مجسمه ‏سازی که از ضایعات و دورریز فلزی و قطعات مستعمل دستگاه‏ها و ماشین‏های اسقاطی و نظایر این ساخته می‏شد، بکار برده شد.

 

گرایش به استفاده از مواد دورریز را می‌توان در آثار کلاژ و کوبیسم جستجو کرد.

ابداع کوبیسم را به براک و پیکاسو نسبت می‏دهند و آن را به دو مرحله تحلیلی و ترکیبی تقسیم می‏کنند.

در مرحله اول که تا سال 1912 به‏ طول می‏انجامد ، فرم‏ها عمدتا به ساختارهای هندسی تجزیه می‏شوند و در مرحله دوم عنصر رنگ قوی تر و پر اهمیت ‏تر می‏شود و شکل‏ها بیشتر جنبه تزیینی می‏گیرند و عناطر جدیدی همچون حروف چاپی لاتین و بریده روزنامه ، پارچه ، ریسمان ، عکس به تابلو نقاشی وارد می شود ( کلاژ).

در واقع کوبیست‏ها تکه‏هایی از روزنامه و نقوش چاپی را به عنوان بازنمودی از واقعیت قابل لمس ، که قصد کشف آن را داشتند ، به ترکیب ‏بندیشان الحاق می‏کنند.

بعدها دادائیسم‏ها و سورئالیسم‏ها از کلاژ به عنوان ابزاری برای خلق ترکیبات نامعقول تصاویر اتفاقی، بهره بردند.

 

جنبش دادائیسم در هنگام چند پاره شدن اروپا طی جنگ جهانی اول رشد یافت.

این جنبش در پی رهایی از قوانین دست وپا گیر نقاشی، مجسمه سازی و شعر بود تا بتواند ویژگی‏های متفاوتی را به روی امکانات نامحدود بگشاید ؛ که مواد و رویدادهای زندگی روزمره به او پیشکش می کرد.

از هنرمندان دادائیست می‏توان از رابرت روزنبرگ نام برد.

او در اوائل دهه 1950 روشی به نام نقاشی ترکیبی را ابداع کرد (Combine – Painting ).

در این روش به جای رنگ سطح تابلو با اشیاء واقعی یا گاه با تصاویر عکاسی و گرافیکی پوشانده می‏شود این روش را می‏توان ادامه روش کلاژ دانست.

@Artaesthetics           

آماده‌ها ready made و یافت شده‌ها objet trouve نیز آثاری بودند که دادائیست‏ها به جامعه هنری معرفی کردند.

ارائه این آثار انگیزه‏ای بود برای هنرمندان که به خود اجازه دهند تا از وسائلی غیر متعارف برای ارائه هنر خود استفاده کنند. اولین اثر آماده مربوط به مارسل دوشان است (1913).

در این اثر، او چرخ دوچرخه‏ای را بر روی یک چهارپایه نصب کرده بود.

در مورد یافت شده‌ها می‌توان گفت که هنرمند شئی را بطور اتفاقی پیدا می‌کرد و با اندکی تغییر به عنوان اثر هنری ارائه می‌داد این شئ ممکن است ساخته دست انسان - مانند یک دستگاه قدیمی آهنی- و یا شیئی طبیعی -مانند شن یا صدف- باشد.

 

ویژگی بارز سال‏های ابتدایی دهه‏ی 1960 در ایالات متحد و نیز بخشی از اروپا، هجوم انبوهی از کالاها و تصاویر تبلیغاتی آنها به زندگی روزمره بود. در چنین جامعه مصرفی که انسان ناچار به زندگی در آن بود، در نتیجه مداخله بشر، مفهوم فرهنگ، جایگزین مفهوم طبیعت شده و آهنگ شلوغ شهرها، کالاها و رسانه‌ها، جای توازن چرخه‏های طبیعی را گرفته بود.

هنرمندی که در این بافت کار می‏کرد مواد مفهومی و عینی خود را از این فضا می‏گرفت؛ همانند مغازه‏ای که تمام کالاها، تصاویر و حواس موجود در آن در گذار از تولیدات صنعتی و رسانه ها هستند.

 

برای نئودادائیستی چون راشنبرگ، مواد شهری منبع پایان ناپذیر الهام محسوب می‏شدند.

او از اولین هنرمندانیست که مرز میان نقاشی و مجسمه را برمی‏دارد ( نقاشی‏های ترکیبی Combine Painting )

اولین نقاشی ترکیبی راشنبرگ با عنوان " تخت خواب" ترکیبی از سطح نقاشی شده و اشیاء مختلف بود.

 

 جوهر فکری آثار راشنبرگ برگرفته از فلسفه زیبایی شناختی جان کیج (John Cage 1919-92 ) بود که این خود مبتنی بود بر ایجاد اغتشاش ذهنی و بر هم زدن تمرکز تماشاگر به هدف هوشیارکردن او نسبت به ضمیر نفس و محیط پیرامونی‏اش.

 

آرمان Arman

 

آرمان را می‏توان در زمره‏ی هنرمندان نئورئالیسم دانست.

هنر آرمان مصرف گرایانه به نظر می‏رسد.

او اشیایی متجانس را که اغلب کهنه و مستعمل بودند کنار هم چیدمان می‌کرد و با نام "انباشته‌ها" ارائه می‌داد.

آرمان اولین زباله‏ها و انباشت‏های خود را در سال 1959 می‏سازد.

در 25 اکتبر1960 آرمان با کمک مارسیال ریس در گالری ایریس کلر، نمایشگاهی به پا می‏کند به نام لوپلن .

لوپلن به معنای پَر است.

گالری لبریز است از خرده ‌ریزهای مختلف ، قوطی های کهنه ، روزنامه ، ساک خرید استفاده شده ، ظرف و ظروف و خلاصه تلی از اشیاء که در ورودی را بسته بودند و بازدید کننده ناچار است از ورودی کناری وارد گالری شود.

شاید این نمایشگاه واکنشی بود در برابر نمایشگاه تهی ایوکلاین که دوسال قبل از این در همین گالری برپا شده بود.

@Artaesthetics           

در کنار آرمان می‏توان از سزار بالداسینی، دانیل اِشپُری و ژان تَنگلی نام برد که همگی آثار خود را با بهرهگیری از وسایل روزمره شهری و اغلب موادی که کارایی خود را از دست داده بودند، ارائه می‏دادند.

 

اِسکولت HA Schult

 

HA اِسکولت در 1939 به دنیا آمد. او در زمینه چیدمان، هپنینگ، هنرهای مفهومی و اجرا کارهای بسیاری ارائه داده ؛ ولی شهرتش به خاطر آدمهای زباله‏ای (Trash People ) اوست.

او از اولین هنرمندانیست که با توجه به دغدغه‏های محیطی زیستی که داشت از زباله برای ساخت آثارش استفاده کرد.

شروع پروژه آدمهای آشغالی به 1996 بر می‏گردد. آدم‏های آشغالی از قطعات کامپیوتری، قوطی‏های قلع و ضایعات پلاستیکی در انباری متعلق به شهرداری شهر کلن در آلمان طی 6 ماه، قالب‏گیری شده‌اند.

1000 انسان زباله‌ای اسکولت که به ظاهر یادآور بردگان و گارگران هستند به نقاط بسیاری از جمله روم، مصر، چین، آمریکا و ... سفر کرده‏اند تا آگاهی عمومی را نسبت به محیط زیست و عصر جدیدی که انسان به موجودی زباله ساز بدل شده برانگیزد و همچنین حضورشان تناقضی باشد در برابر مکان‌های خاصی که تمدن بشری به داشتن آن می‌بالد.

 

 جان دالسون John Dahlsen

 

جان دالسون که خود را هنرمند محیطی و نقاشی با رویکرد معاصر می‏داند، در خلق آثارش سعی دارد به مساله بازیافت به شکلی پراهمیت بپردازد.

او در بیانیه‏ای که در سال 2011 در مورد آثارش نوشته، به نگرانی‏هایش نسبت به گرم شدن کره زمین و نشان دادن تعهدش به عنوان یک هنرمند، در رابطه با مسائل اجتماعی و زیست محیطی، اشاره کرده است.

 

جان دالسون از سال 1990 به خلق آثاری می‏پردازد که موادسازنده آن‏ها را طی راهپیمایی‏هایش از سواحل استرالیا جمع آوری می‏کند. او تلاش می‏کند زباله‏هایی را که کشف کرده، بازیافت کند و با این کار قصد دارد توجه مخاطب را به موضوع بازیافت و تجربه ایجاد اثری زیبا با مواد دورریز جلب کند.

کارهای او اغلب تابلوهای کلاژ تک‏رنگ و یا رنگین با تصاویر فیگوراتیو یا انتزائی است و یا چیدمان‏هایی در طبیعت یا گالری هستند.

 

هنرمندان بسیاری همچون دالسون برای آفرینش اثر هنر خود از زباله‏هایی که در محیط اطراف ‏شان است استفاده می‏کنند که بغیر از دغدغه‏های محیط زیستی می‏توان به مقرون به ‏صرفه بودن این مواد برای ساخت اثر هنری اشاره کرد .

@Artaesthetics           

آفرینش با زباله در ایران

 

ژازه طباطبایی (1305ش) و پرویز تناولی جزء اولین هنرمندان ایرانی بودند که برای خلق برخی از آثار خود از وسایلی استفاده کردند که تا آن زمان استفاده از این مواد معمول نبود.

 

ژازه برای ساخت اولین کولاژهایش از دست ساخت‏های سنتی ، اشیاء فلزی ، طناب ، در قوطی های رنگی ، لوله ماسک گاز، رشته های خمیر، حاشیه های تزیینی پلاستیکی ، خرمهره و حبوبات رنگ شده استفاده برد.

مجسمه های ژازه مهم تر از نقاشی های او هستند. او با قطعات ماشین‏های اسقاطی مجسمه‏هایش را می‏ساخت.

 

تناولی نیز از هنرمندان برجسته هنرمعاصر ایران است که در اولین بینال تهران (1337) یک مجسمه با قطعات فلزی ماشین ها اسقاطی از خود به نمایش گذاشت.

فرق آثار ژازه با تناولی در این است که در مجسمه های ژازه، نوعی خیال پردازی و طنز دیده می‌شود.

 

بعد از تناولی و طباطبایی، احمد نادعلیان هنرمندی است که با دغدغه‏های زیست محیطی به هنر بازیافت پرداخته است.

از آثار بازیافتی او می‌توان به دوچرخه صلح و مهر‌هایی که با قوطی و لاستیک سر هم کرده اشاره کرد.

 

احمد نادعلیان معتقد است « اگر چه دانشمندان همواره در مورد خطرات موجود در حوزه محیط زیست هشدار می‏دهند؛ اما زبان هنر در این حوزه می‏تواند کارایی بیشتری داشته باشد. ... هنر بازیافت، استفاده مجدد از مواد دورریختنی است که اصلا به کار نمی‌آیند و این مواد استفاده شده می‏توانند در یک آفرینش هنری مورد استفاده قرار بگیرند.

 

گرایش به طبیعت و محیط زیست از ویژگی‌های مهم گروه "  5باز " است که از سال 1384 با پنج عضو فعالیت خود را آغاز کرده. این گروه در طی سال‏های فعالیت خود کوشیده است تا با نگاهی معاصر و استفاده از عناصری همچون آب، خاک، آتش، سنگ و ... و قرار دادن اثرهنری خود در موقعیت‌های غیر معمول، مخاطب را با چیزهایی روبرو سازد که در عصر حاضر احتیاج به یادآوری و دوست داشتن آنها دارد. این گروه در مجموعه آثاری به نام " حجمی از آلودگی" تلاش داد تا نگرانی های انسان امروز را نسبت به تولید انبوه زباله نشان دهد.

 

قسمتی از بیانیه این مجموعه: "در جهان امروز پیشرفت تکنولوژی و صنعت تا اندازه‏ایست که دوری از آن اجتناب ناپذیر می‌نماید. گاهی این استفاده‌های صنعتی موجب آلودگی‏های بسیار زیادی در محیط می‏گردد.

در بیشتر کشورها و بالاخص کشور ما ایران این بحران زیست محیطی به وفور دیده می‏شود و متأسفانه برای رفع آن از طرف مسئولین و مردم هیچ گونه همکاری صورت نمی‏گیرد."

 

استفاده از وسایلی که برای جوامع صنعتی دورریز به حساب می‏آیند در بسیاری از کشورهایی که هنوز زندگی سنتی در آن‏ها جریان دارد، بسیار معمول است. ایران نیز جزء کشورهاییست که بهتر است هنر بازیافت را در زندگی سنتی مردم آن پی‏جویی کرد.

بطور مثال هنر تکه ‏دوزی که از روزگاری دور در بین زنان ایرانی متداول بوده، با استفاده از پارچه‏های دم‏ قیچی و لباس‏های کهنه ساخته می‏شده و حتی با ورود کالاهای صنعتی باز می‏توان تلاش برای استفاده مجدد از محصول را دید؛ به‏ طور مثال ساخت زیر‏انداز و یا ساک خرید از پاکت‏های آلمینیومی آب میوه.

@Artaesthetics           

با بررسی علل گرایش هنرمندان به استفاده از زباله، در ارائه آثار هنری، این نتیجه حاصل می‏شود که در ابتدا هنرمندان کوبیست به دنبال مواد جدیدی بودند تا آثاری نو و تا حدی برگرفته از واقعیت بوجود آورند و بعد از آن دادائیست‏ها و سورئالیست‏ها و همچنین هنرمندان جنبش پاپ با تاثیر پذیری از مسائل جاری پس از جنگ جهانی و همچنین حرکت به سوی جهانی صنعتی و مصرفی، برای نشان دادن نوعی اعتراض، آثاری با زباله به جامعه هنری ارائه دادند.

در زمان حاضر آلودگی روزافزون محیط، باعث شده هنرمندان با توجه به احساس تعهدشان نسبت به جامعه، به استفاده از مواد به ظاهر بی‏مصرف بپردازند و البته دردسترس بودن و ارزان تهیه شدن این مواد نیز در روی آوردن به آن بی‏تاثیر نبوده.

 

 


  • هنر دورریز


Article Rating


ارسال نظر جدید

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.